بیرحم تر شدم هر روز
وقتی دیدم خون سیرم کرد
دیدم تهش روباه برنده س
وقتی که بترسه شیر از خر
فهمیدم من باید چی باشم
روباها از گرگ میترسن
میشکستم تــ*م هم نبود
کیا بهم دل میبستن
میبستم بیشتر چشامو
رو آدمای بی مصرف
کی دستمو گرفت
وقتی هر روز بیشتر تو خودم میرفتم؟
کی اصلا
دید که چطور توی فکرم شیطونا میرقصن
میگن صبر
میخندم چون تا حالاشم شده دیرم
من سیرم از هرچی تکرار
از هرچی دوییدن بی مقصد
این پیر از مرگ نمیترسه
چون رفت تو یه مسیر بی حسرت
من اینم ، صد بارهم بمیرم
بازهم تو این راه میدم سر
صد بارهم بمیرم
بازهم تو این راه میدم سر
این پیر از مرگ نمیترسه
چون رفت تو یه مسیر بی حسرت
من اینم ، صد بارهم بمیرم
بازهم تو این راه میدم سر
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |